Dienstag, 6. März 2007

الف: زندگى آدمى مصئون است: كسى را اجازه آن نيست كه برآن تجاوز كند.





دكتور عبدالغفور روان فرهادي





1ـ حق زندگى:



الف: زندگى آدمى مصئون است: كسى را اجازه آن نيست كه برآن تجاوز كند.



درآيه 32 سوره مائده آمده است كه : "مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ اَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيْعًا. وَمَنْ اَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيًا النَّاسَ جَمِيْعًا"



يعنى"اگر كسى شخصى را كه مرتكب قتل نشده باشد ودر روى زمين فساد انگيزى نكرده باشد بكشد گويا همه مردم را كشته است ، واگر كسى شخصى را از مرگ نجات دهد گويا همه مردم را از مرگ نجات داده است".

اين مصئونيت زندگى آدمى جز به اساس دستور شريعت وبه اساس اجراآت آن دستور سلب نمى شود.



ب: شخصيت مادى ومعنوى بشرمودردحمايت شريعت است ، چه درزندگى وچه پس ازمرگ. اينكه با جسد متوفى ازرفق ورعايت كرامت كارگرفته شود شامل حق وى مى باشد.درحديث شريف آمده است :"اِذَا كَفَّنَ اَحَدُكُمْ اَخَاهُ فَلْيُحْسِنُ كَفَنَهُ" (اين حديث را مسلم ، ابوداود وترمذى ونسائى روايت كرده اند) يعنى (چون يكى ازشما برادر خود را كفن مى كند پس بخوبى كفن كند." ولازم است هركسى جاهاى ناديدنى وعيبهاى شخصى متوفى را بپوشاند درحديث شريف آمده است:" مردگان را دشنام مدهيد زيرا باآنچه كرده اند كار خود را بپايان رسانده اند" (روايت امام بخارى )



2ـ حق آزادى :



الف: آزادى بشر مصؤن است چنانكه زندگى او مصئون است واين هردوحق مساوى است. آزادى صفت طبيعى ونخستين است كه آدمى باآن از مادر زاده مى شود. درحديث شريف آمده :" مَامِنْ مَوْلُوْدٍ اِلَّا يُوْلَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ’" يعنى (هركسى كه زاده مى شود همانا به فطرت (پاك) زاده مى شود) (روايت امام بخارى ومسلم). اين حق باآدمى همگام وبا او پايدار واستوار است وكسى را مجاز نيست برآن پاگذارد. اززبان حضرت عمر رضى الله عنه ، روايت شده است : "مَتَى اِسْتَعْبَدْتُمُ النَّاسَ وَقَدْ وَلَدَتْهُمْ اُمَهَاتُهُمْ اَحْرَاراً " (يعنى ازروى چه مردمام را برده مى سازيد درحالى كه مادرانشان آنهارا آزاد زاده اند؟) ولازم است ضمانتهاى كافى براى حمايت از آزادى افراد جامعه ميسر باشد ومجاز نيست اين آزادى ها زير قيد آيد- ويا برآن حدود گذاشته شود جز به دستور شريعت ويا به اساس اجراآت اين دستور.



ب: براى هيچ ملتى مجاز نيست بر ملت ديگرى تجاوز كند وبراى آن ملتى كه بر او تجاوز شده است اين حق محفوظ است كه (آثار ) تجاوز را برطرف كند.



هرملتى حق دارد آزادى همه جانبه خودرا از همه راههاى ممكنه بدست آرد. در آيه 41 سوره شورى آمده است : ( وَلَمَنْ اِنْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيْل) "براى كسانى كه بعد از مظلوم واقع شدن انتقام بگيرند، براى شان راهى (براى ملامت كردن شان) نيست."



جامعه بين المللى مكلف است كه آن مردم را كه به مقصد بدست آورى آزادى خويش مجاهده مى كنند همدستى ويارى كند. اين يارى دادن بردوش مسلمانان گذاشته مى شود كه از آن گريزىنيست . آيه 41 سوره حج مى فرمايد : " اَلَّذِيْنَ اِنْ مَّكَّنَاهُمْ فِى الأََرْضِ اَقَامُوْا الصَّلاَةَ وَآتَوْالزَّكَاةَ وَأَمَرُوْا بِالْمَعْرُوْفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُوْرِ " (كسانى كه اگر ايشان را در زمين مستقر گردانيديم نماز را به تمام وكمال بر پاداشته زكات مى دهند وبكار نيك امر مى كنند واز كار بد خوددارى مى ورزند وانجام امور از آن خدا است).



3_ حق مساوات:



الف: آدميان همه درمقابل شريعت برابر اند . درحديث شريف آمده است :" لَافَضْلَ لِعَرَبِىٍّ عَلَى عَجَمِىٍّ وَلَا لِأَعَجَمِىٍّ عَلَى عَرَبِىٍّ وَلَا لِأَحْمَرَ عَلَى اَسْوَدَ وَلَا لِأَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ اِلَّا بِالتَّقْوَى" يعنى (فضيلت نيست عربى را بر عجمى ونه عجمى را بر عربى ونه سرخپوستى را بر سياه پوستى ونه سياهپوستى را بر سرخپوستى جز از روى تقوى ( اين حديث شريف در خطبه رسول اكرم صلى الله عليه وسلم در حجة الوداع آمده است )ودر مورد تطبيق اين حكم بين آدميان فرق وتمييز وجود ندارد وحضرت رسول اكرم صلى الله عليه وسلم فرموده اند:" لو أن فاطمة بنت محمد سرقت لقطعت يدها" يعنى ( اگر فاطمة دختر محمد دزدى مى كرد دست اورا قطع مى كردم) ( روايت امام بخارى، امام مسلم وابوداود) در مورد حمايت از اين دستور نيز فرق وتمييز وجود ندارد حضرت ابوبكر رضى الله عنه در موقع آغاز وظيفه خلافت در خطبه اى فرمودند: "اَلَا اِنَّ اَضْعَفُكُمْ عِنْدِىْ اَلْقَوِىُّ حَتّى آخُذُ الْحَقَّ مِنْهُ وَاَقْوَاكُمْ عِنْدِىْ الْضَّعِيْفَ حَتّى آخُذُ الْحَقَّ لَهَ" يعنى( درنگاه من ناتوان ترين شما نيرومندشما است تا آنكه حق را از او بگيرم ونيرومندترين شما نزدمن ناتوان شمااست تاحق را برايش بگيرم).



ب: آدميان همه در ارزش انسانى برابر اند حضرت رسول اكرم ،صلى الله عليه وسلم، در خطبه حجة الوداع فرمودند:" كُلُّكُمْ لآِدَمْ وَ آدَمُ مِنْ تُراب" يعنى همه از آدم بوجود آمده ايد وآدم از خاك. وفضيلت آدميان بحساب عمل وكردار شان است چنانچه در آيه 19 سوره احقاف آمده است: "وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عُمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ اَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُون" يعنى:" براى هريك از آدميان درجه هائى است از روى كردار وعمل ايشان تا خداوند كارهاى آنها را بى كم وكاست به آنان بپردازد وبه آنها هيچ ستمى نمى شود" بنابر اين مجاز نيست كه شخصى بيشتر از آنچه به او زيان راجع مى شود مورد زيان قرار داده شود. در حديث شريف آمده است: " اَلْمُسْلِمُونَ تَتَكافَا دِمَا ئُهُمْ" يعنى:" خون مسلمان در مقابل خون مسلمان برابر است(خون مسلمانى در برابر خون مسلمانى ديگر ريختانده مى شود) (روايت احمد) پس هر فكر وهر قانون گذارى وهر وضعى كه بين آدميان به اساس مرد وزن بودن ويا نژاد ويا رنگ ويا زبان ويا دين سبب تفرقه ويا تمايز گردد با اين مبدأ عمومى اسلامى مستقيماً در تناقض قرار مى گيرد.



ج: هر فردى حق دارد براى او وقتى براى كار داده شود وبه آن اساس از منافع مادى جامعه بهره ياب شود وفراهم شدن اين زمينه در مورد همه افراد بايد بگونه مساويانه در نظر گرفته شود.



در آيه 15 سوره الملك آمده است:"فَامْشُوا فِى مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَاِلَيْهِ النُّشُور" به نواحى (مختلف زمين) برويد واز روزيى (كه در) آن (تعبيه شده) بخوريد وبازگشت (همه) بسوى او است. و در مورد مزد و اجرت بين افراد تفريق وتمييز مجاز نيست. در صورتى كه كار وكوششى كه به آن پرداخته شده يكى باشد وكار وعملى كه انجام يافته از روى كميت وكيفيت يكى باشد. در آيات هفت وهشت سوره زلزال مى فرمايد:"فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه وَمَنْ يَعَمَلْ مِثْقَالَ ذّرِّةٍ شَرّاً يَّرَه" يعنى" كسى كه بقدر ذره اى عمل خيرى انجام داده باشد (پاداش) آنرا مى بيبند وكسى كه بقدر ذره اى عمل شرى انجام داده باشد (جزاى) آنرا مى بيند.

Keine Kommentare: