Montag, 12. März 2007

مسعود از دیدگاه مخالفان



بخش دوم


شرح مختصر حملات ارتش سرخ به پنجشیر براساس کتاب "پنجشیر در دوران جهاد" ازین قرار است:



دور اندیشی و دید ستراتیژیک در وجود فرمانده مسعود از همان آغاز فعالیت سیاسی – نظامی او هویداست و برخی ویژه گی های آن را می توان چنین برشمرد:



- مسعود در آغاز در جمع یک گروپ 15 نفری در نیمة جوزای 1358 وارد پنجشیر گردید که 26 میل سلاح به شمول شش قبضه تفنگچه به علاوة پنجاه بمب دستی در اختیار داشتند. او در آغاز از همین گروپ کوچک، استفادة خیلی مؤثر کرد و بعد از آن که تماس وسیعی را ذریعة نامه و فرستادن افراد با مردم محل و متنفذین برقرار ساخت، به نخستین اقدام نظامی علیه عساکر رژیم دست یازید تا حمایت وسیعی را با خود داشته باشد.


- بادرنظرداشت امکانات مادی دشمن و وضعیت جغرافیایی محلات، روش جنگ و گریز را در برابر روس ها در پیش گرفت که در دراز مدت برای روس ها، خسته کننده و دور از تحمل ثابت گردید و پیروزی نهایی را از آن او ساخت.


- از آغاز به فکر گسترش ساحة جنگ، جهت پراگنده ساختن نیرو های دشمن بود و به نحوی ساحة عقبی جبهة خود را نیز به این وسیله گسترش بخشید.


- با استفاده از آتش بس در 1362، فعالانه برای نیل به اهداف بعدی خود کار کرد. شورای فرماندهان ولایات شمال و شمالشرق را زیر نام "شورای ناظر-نظار" ایجاد کرد تا از آن طریق عملیات هماهنگ و همزمان را به راه انداخته و نظم و انضباط مورد نظر را در میان نیرو ها برقرار سازد.


- اهمیت پرداختن به فعالیت های سیاسی را هیچ گاهی از نظر به دور نگذاشت.


- در پایین آوردن سطح اختلافات میان فرماندهان مناطق و تنظیم های مختلف کوشید و این امر محبوبیت او را در میان مردم و مجاهدین افزایش داد.


- سیستم منظم دفتر داری را در جبهه ایجاد کرد و با فتح مناطق مختلف در حفظ سیستم اداری کوشید و افراد کارفهم را به اجرای امور گماشت.


- از هر موقعیت و امکان کوچک، استفادة وسیع و همه جانبه کرد و کار را به جایی رساند که فکر میشد دستگاه منظم استخباراتی را در اختیار دارد، دستگاهی که می تواند در برابر خاد و کی جی بی مطرح باشد.


- روابط خود با اقشار مختلف مردم را وسعت بخشید و از همان آغاز افرادی از ملیت های مختلف را به عنوان گامی در راه رسیدن به وحدت ملی در کنار خود رشد داد.


- صداقت و پاکی در امور مالی را اهمیت بیشتر داد و هیچ گاهی از مخفی کاری، استفاده نکرد. مانند همرزمانش زنده گی کرد و از امکانات مشابه با آنان برخوردار بود.


- در طول سال های حضور ارتش سرخ در افغانستان، هیچ گاهی از کشور خارج نشد و پیوسته در جبهه حضور داشت.


- حد اعتدال را در هر امری رعایت کرد و در تصمیم گیری ها، از نظریات و مشوره های اطرافیان خود سود جست.


- سیاست منطقه و جهان را از همان آغاز، تحت مطالعه و تحلیل قرار داد و برای کسب معلومات وسیع در این امر از افراد آگاه و خبیر استفادة اعظمی کرد.


- اطرافیان خود را مطابق استعداد و به اندازة توانایی شان به وظایف مختلف توظیف کرد.


- استقلال عمل خود را حفظ نمود و از همین لحاظ، حتا با وجود تبلیغات گسترده و دامنه دار دشمنانش هیچ گاهی مورد سؤ ظن مردم قرار نگرفت.


- انگیزه دادن به افراد تحت فرمانش را اهمیت داد و این امر را مهمتر از هر اقدام دیگری دانست.





1367 تا 1371:


طی این سال ها حوادث بسیار مهمی در کشور به وقوع پیوست. مسعود این دوره در برابر هر حادثه، موقفی معقول و روشن اختیار کرد و ابتکار عمل را هرگز از دست نداد. عمده ترین وقایع این دوره که به نحوی به مسعود ارتباط می گیرد، چنین دسته بندی شده می تواند:





الف: خروج ارتش سرخ:


خروج روس ها در 26 دلو 1367 تکمیل گردید و تورنجنرال باریس گروموف فرمانده سپاه چهلم روس ها پل حیرتان را بدون نگاه انداختن به عقب، عبور کرد؛ می گویند او بدون آن که عقبش را ببیند، با تفنگچه اش به پشت سر آتش کرد. در این فرصت، احمد شاه مسعود به عنوان یک فرمانده مقتدر مجاهدین، برنامه های خود را طوری طرح کرد که با خروج روس ها از محلات مختلف، بتواند با کمترین و حتا گاه بدون تلفات آن مناطق را تصرف کند.


او از ارزش ولایات شمال و شمالشرقی به علت داشتن سرحد مشترک با کشور های آسیای میانه به خوبی آگاه بود و به همین علت بیشترین فشار را متوجه تخار ساخت و برای رژیم و روس ها نیز واضح بود که او از پیش، پنحشیر دیگری را در فرخار تأسیس کرده است.


روس ها در هنگام خروج از افغانستان به علت تقاضا های مکرر رژیم تصمیم گرفتند تا عملیاتی را علیه پایگاه های مسعود در پنجشیر و اطراف شاهراه سالنگ انجام بدهند. به گفتة الکساندر لیاخوفسکی به این عملیات "توفان دریایی" نام گذاشته شد[1].


روس ها در این عملیات از همه امکانات خود به شمول چندین صد پرواز طیارات جنگی و انداخت های متعدد و خارج از حسابِ سلاح ثقیل استفاده بردند؛ اما باز هم دور اندیشی مسعود در جلوگیری از آغاز یک رویارویی منظم، سبب گردید تا نیرو های تحت فرمان او در امان بمانند و کارآیی شان برای مراحل بعدی نیز مؤثرتر گردد.





ب: طرح مصالحة ملی رژیم و وزارت دفاع:


مصالحة ملی و به اصطلاحِ رژیم "آتش بس یک جانبه" طرحی بود که به منظور به دام انداختن برخی فرماندهان به منصة اجرا گذاشته شد.


مسعود نسبت به این طرح با دید وسیعی برخورد کرد و حتا وزارت دفاع رژیم را که کرسی آن برای سه ماه خالی گذاشته شد، نپذیرفت و طرح خودمختاری 14 ولایت شمال را نیز رد کرد. این دور اندیشی ثابت ساخت که مسعود، افغانستان را در کلیت کشور خود می داند و به مردم آن بدون درنظرداشت علایق قومی، نژادی، مذهبی و لسانی پیوندی ناگسستنی دارد.





ج: شورای فرماندهان:


مسعود از معدود شخصیت های دوران جهاد است که همیشه طرح های معقول داشته و با وجودی که عملاً یک فرمانده نظامی بوده، ولی پیوسته در جهت راه حل سیاسی نیز کوشیده و برنامه و طرح داده است. در شورای فرماندهان (شاه سلیم 1368) در کلیت روی طرح مسعود موافقه صورت گرفت. در این طرح به حملات همزمان و هماهنگ بالای مناطق ضعیف دشمن تأکید شده بود؛ زیرا مسعود می دانست که هر گونه شکست مجاهدین در برابر قوای رژیم، می تواند سبب شکسته شدن روحیه آنان گردیده و پرستیژ دولت در مجامع ملی و بین المللی را بلند ببرد.





د: سفر به پاکستان:


مسعود ضمن سفری به پاکستان که به منظور تشریح و توضیح اهداف و تصامیم شورای فرماندهان صورت گرفت، ملاقات هایی را با رهبران مجاهدین، سران حکومت و ارتش پاکستان و مهاجرین افغان در پاکستان انجام داد.


او در این سفر بی برنامه گی رهبران مجاهدین در عرصة سیاسی را مورد انتقاد شدید قرار داد و در صحبتی گفت که این ها همیشه به دفع الوقت پرداخته و هرگز ابتکار عمل را در اختیار خود نیاورده اند. مسعود همچنان طی ملاقاتی با غلام اسحاق خان رئیس جمهور و اسلم بیگ رئیس ستاد ارتش، تفهیم نمود که به فکر اجرای نقش برادر بزرگ در افغانستان نباشند.


به گفتة خود مسعود، او به اسلم بیگ گفته بود که اگر پاکستان در معامله با افغانستان صادق باشد و به استقلال، تمامیت ارضی و حق خود ارادیت مردم احترام بگذارند، او دوستی منحصر به فرد را با آن ها برقرار خواهد ساخت.





هـ: حمله به جلال آباد:


طرح حمله به جلال آباد که در فاصلة تقریباً یک ماه از خروج روس ها به منصة اجرا گذاشته شد، چیزی بود که در جهت مخالف نظریة مسعود در خصوص حمله به نقاط ضعیف دشمن، قدم میزد.


بعد از ناکامی حمله به جلال آباد، حلقات طرح کنندة حمله، مسعود را مورد انتقاد قرار دادند که در جریان حمله راه سالنگ را مسدود نساخت. احمد شاه مسعود ضمن تشریح عوامل شکست حمله به جلال آباد، توضیح داد که اصلاً او در جریان چنان طرحی قرار نداشت و نمی توانست به یکباره گی مقدمات مسدود ساختن شاهراه سالنگ را فراهم سازد. او همچنان توضیح داد که طراحان حمله، خود فراموش کرده بودند تا شاهراه کابل جلال آباد را مسدود نماید و ضمناً نتوانسته بودند که طرح عملیات هماهنگ را بریزند و قوای دشمن را در چند نقطة مختلف کشور مصروف بسازند.





و: روابط با دولت مؤقت مجاهدین:


پس از برقراری دولت مؤقت مجاهدین که حضرت صبغت الله مجددی در رأس آن قرار گرفت، احمد شاه مسعود در شمار معدود فرماندهانی قرار داشت که از آن طرح به منظور ایجاد محور مشترک، استقبال کرد.


حضرت صبغت الله مجددی ضمن سفری که به تالقان داشت، از قطعات و تشکیلات منظم دفتری و عسکری تحت فرمان احمد شاه مسعود دیدن نموده و اظهار داشت که فرمانده مسعود نمونه یی از حکومت واقعاً اسلامی را برقرار ساخته است و وعده سپرد که به حیث رئیس دولت مؤقت مجاهدین از احمد شاه مسعود حمایت بیدریغ نماید.





ز: کودتای 16 حوت 1368:


پس از آن که عملیات نظامی به رهبری دگرجنرال شهنواز تنی وزیر دفاع، علیه رژیم تحت رهبری داکتر نجیب به ناکمی انجامید، دو دسته گی و چند دسته گی در میان جنرالان رژیم ایجاد گردید. با آن که اسناد مؤثق در اختیار قرار ندارد، اما به احتمال بسیار قوی، فرمانده مسعود نخستین اقدامات برای کار سیاسی در داخل اردوی رژیم را در همین مرحله، هسته گذاری کرد.


جناحی از افسران ارشد اردوی رژیم که در ناکامی کودتا نقش مؤثری ایفا کردند به زودی به عنوان یک مرکز مهم قدرت در داخل رژیم ظهور کردند که بعد از مدت کوتاهی مورد حملات غیر مستقیم داکتر نجیب قرار گرفتند؛ شاید برای رژیم هراسی از آن ناحیه نیز ایجاد شده بود.


مسعود از این فرصت پدید آمده نیز به گونة فعال و هدفمند استفاده برد.





ح: عملیات در خوست و خواجه غار:


پس از آن که در نتیجة یک جنگ طولانی، ولایت خوست از کنترول رژیم خارج گردید، احمد شاه مسعود با اقدامی مشابه، خواجه غار را به تصرف خود در آورد و ثابت ساخت که طرح ارائه شده در شورای فرماندهان از کارآیی و مؤثریت برخوردار است.


نحوة برخورد مسعود با اسرای جنگی در خواجه غار و برقرار ساختن نظم اداری در آن منطقه، محبوبیت او را حتا در رده های بلند رژیم، بالا برد.


در این مرحله از حیات سیاسی – نظامی خود (1367 تا 1371)، احمد شاه مسعود مقدمات سقوط رژیم را فراهم ساخت و با آن که سقوط رژیم به شکلی که او می خواست، صورت نپذیرفت، اما با آن هم ابتکار عمل در دست او قرار گرفت و سرعتِ وقوع حوادث غیر قابل پیشبینی، نتوانست او را در بی برنامه گی قرار دهد.


اگر نظریات مسعود در مورد فتح کابل[2] مو به مو تطبیق می گردید، می توانست تا حد زیادی از حوادث ناگواری که بعد ها پیش آمد، جلوگیری کند. ولی با آن هم، دخول قوای تحت فرمان او به کابل و فتح ولایات شمال و شمالشرق عمده ترین پیروزی و دستاورد او طی این دوره به حساب می آید که با کمترین تلفات صورت گرفت.



--------------------------------------------------------------------------------












[1] توفان در افغانستان، الکساندر لیاخوفسکی


[2] مصاحبة مسعود که در رساله یی از طرف کمیتة فرهنگی به چاپ رسیده است.

Keine Kommentare: