Montag, 12. März 2007

مسعود از دیدگاه مخالفان




داکتر حمید هامی


hameedhaami@yahoo.com

بخش سوم





1371 تا 1374:


مسعود این دوره دیگر یک فرمانده محلی و یک طراح جنگ های چریکی نیست. او وزیر دفاع نخستین حکومت مجاهدین در کابل و قدرتمندترین چهرة نظامی در میان آنان است.
دوراندیشی و درایت کامل سیاسی احمد شاه مسعود، در آغازین روز های این دوره، هنگامی ثابت گردید که او قوای تحت فرمانش را در دروازه های کابل (پروان، بگرام، جبل السراج) توقف داد و از رهبران احزاب جهادی خواست تا حکومتی فراگیر و مورد توافق همه را تشکیل دهند. او در این راستا حتا از حکمتیار که پیوسته در مخالفت با مسعود قرار داشت، تقاضا کرد که به جمع رهبران بپیوندد و از حملة یک جانبه و غیر ضروری به کابل که موجب خونریزی و قتل مسلمان ها می گردد، صرفنظر کند.


صحبت مخابروی حکمتیار و مسعود که در 4 ثور 1371 صورت گرفت، واضح می سازد که مسعود از بینش و درک عمیق سیاسی برخوردار بود و با وجودی که همیشه در سنگر قرار داشت، ولی راه حل سیاسی را برای چندمین بار ترجیح داده و وحدت ملی را که در آن هنگام در وجود احزاب تمثیل می شد، بیشتر از هر چیز دیگر ارزش می داد.


با آن که بخش اعظم قوای رژیم، تسلیمی بلاقید و شرط خود را توسط عبدالوکیل وزیر خارجه به مسعود اعلام کرده بود، اما این پیروزی و ازدیاد یکبارة قدرت، او را مغرور نساخت و او مسؤولانه و دلسوزانه به آیندة مردم و کشورش می اندیشید.


مطالعة اسناد[1] این مرحله نشان می دهد که احمد شاه مسعود با آگاهی از اختلافات سلیقوی رهبران، همزمان با تقاضای تشکیل حکومت از آنان، اخطار کرده بود که در صورت عدم توافق شان روی یک طرح واحد، صلاحیت را به شورایی از علما و فرماندهان خواهد سپرد؛ و به این گونه او فشاری غیر مستقیم را در جهت رسیدن به یک توافق، بالای رهبران وارد ساخته بود.


اما با وجود ارائة طرح های معقول، مسعود سال های 1371 تا 1374 ناگزیر است با مشکلات عدیده یی مقابله کند. درجة این مقابله، همیشه و پیوسته متغیر بود و از استدلال سیاسی – منطقی تا درگیری های خونین مسلحانه و حتا اقدام به کودتا توسط مخالفین، فرق می کرد.


با آن که فرمانده مسعود، سال های بسیار دشوار مبارزه و جهاد را پشت سر گذاشته بود، اما تحلیل حوادث و وقایع چنان می نماید که سخت ترین دوران زنده گی مبارزاتی احمد شاه مسعود، همین سال ها باشد.


در این دوره با وجودی که مسعود قدرتمندترین فرد نظام است، اما نه تنها این که گوشه یی از بار جنگ و مسؤولیت از شانه های او کم نشده، بلکه رنج روحی و فشار خرد کنندة روانی نیز بر آن افزود گردیده است. او وزیر دفاع رژیمی است که پایتختش مورد حملات مسلسل راکتی و بمباران قرار دارد؛ راه های انتقالاتی و اکمالاتی آن مسدود گردیده، وفاداری جناح های شامل در حکومت، هر لحظه در حال تغییر است و در جبهة مقابل نیز عمدتاً بخشی از مجاهدینی قرار دارد که بیشتر از یک دهه را با او در یک سنگر به مقابل روس ها رزمیده اند.


بلند پروازی کشور های همسایه و منفعت جویی بیش از حد آنان با نظاره گر بودن کشور های مقتدر جهان، عوامل دیگریست که گلوی رژیم نوپای مجاهدین را می فشارد و مسعود را به عنوان وزیر دفاع و چهرة مقتدر نظام، در موقعیتی دشوار قرار می دهد.


مسعود این دوره ناگزیر است، نظام را در شهری زنده نگه دارد که روزانه مورد اصابت 600 تا 2000 فیر راکت کور قرار داشت؛ او مجبور است بار مخالفت رهبرانی را که سال ها خود از آن مخالفت ها انتقاد می کرد، عملاً به دوش بکشد، تحمل کند و حتا گاه توجیهات آنان مبنی بر مخالفت شان را نیز بپذیرد.


مسعود این دوره ناگزیر است بار دفاع از نظام را به تنهایی به دوش بکشد، ولی در قدرت همه را به شمول مخالفین مسلح نظام، سهیم بسازد و به گونه یی، جمع متضادین را به هر وسیلة ممکن انجام بدهد.


موضعگیری های مسعود در آستانة ورود به کابل و بعد از آن، موجودیت ویژه گی های یک قهرمان ملی را در وجود او برجسته ساخت و با آکه اوضاع کشور و مداخلات کشور های همسایه، فرصت تبارز بیشتر او را در سطح ملی سد ساخت، نشریات بین المللی در همان هنگام به او لقب "فاتح جنگ سرد" را داد.


مسعود سال های 1371 تا 1374 که نیمی از این مدت را به حیث وزیر دفاع دولت اسلامی افغانستان، کار می کرد و ناگزیر بود در برابر حملات روزمرة مخالفین که خط عقبی جبهة شان تا دورتر از اسلام آباد امتداد داشت، باز هم تصویری از یک شخصیت ملی و صلحدوست را ارائه می دهد.


مهمترین عملکرد های او در این دوره را چنین می توان خلاصه ساخت:


- کوشش برای ایجاد یک اردوی منظم ملی از افسران تحصیل کرده و مسلکی که به علت جنگ های مداوم این کوشش ناکام ماند؛ اما با وجودی که بارها او را به حمایت از افسران رژیم کمونیستی متهم کردند، هیچ گاهی به اقدام علیه افسران سابقه دست نزد و آنان را به وظایف مختلف گماشت؛ زیرا می دید که در جبهة مقابلش وطنجار، تنی، مانوکی منگل، بیخدا، پکتین و دیگران عملاً حضور دارند.


- تلاش و مبارزه برای تطبیق فیصله های رهبران اجزاب جهادی؛


- پشتیبانی و تقویت هر حرکت صلح طلبانه؛ ملاقات او با حکمتیار در بتخاک، حمایت از فیصلة مشترک رهبران در اسلام آباد و جلال آباد، ملاقات های شخصی با نهاد ها و سازمان های مختلف جهت دریافت راه حل معقول برای قضیه، نشان می دهد که او در این دوره نیز، رسیدن به صلح از راه مذاکره را ترجیح می داد. یکی از اقدامات مهم او، ملاقات با سران شورای تفاهم و وحدت ملی افغانستان به ریاست جنرال عبدالحکیم کتوازی در جبل السراج بود. گفته می شد که آن شورا در حمایت از شاه سابق فعالیت می کرد. مسعود در این ملاقات، آنان را قانع ساخت که دولت افغانستان، مشروع بوده و یگانه راه رسیدن به صلح از مسیر مذاکره می گذرد.


- اقدام مهم دیگر او، سپردن کرسی وزارت دفاع به شورایی از فرماندهان بود که رهبران احزاب جهادی طی نشستی در جلال آباد، در آن خصوص به موافقه رسیده بودند.


- ملاقات او با نماینده گان طالبان در میدانشهر، اقدام جسورانه یی بود که نشان داد او برای رسیدن به صلح، حتا جانش را در خطر می گذارد.


- مسعود شاید یگانه شخصیت مجاهدین باشد که به صورت همزمان از مداخلات پاکستان، ایران، ازبکستان و سایر کشور ها در امور داخلی افغانستان انتقاد نموده است. مصاحبة معروف او با سندیگال در بگرام نشان می دهد که او در کابل نیز مستقلانه عمل می کرد و به هیچ کشوری وابسته نشده بود. او بود که در آغاز ورود به کابل، طی یک کنفرانس مطبوعاتی در قصر ستور وزارت خارجه، خواهان پرداخت غرامت جنگی از روس ها گردید؛ بمبارد روس ها بر مناطقی از تخار، کندز و بدخشان در طی همان دوره که گویا برای از بین بردن پایگاه های مجاهدین تاجکستان صورت می گرفت، نشان می دهد که مسعود با وجود مواجه بودن با چندین جبهه، استقلالش را کماکان حفظ کرده بود و در پایان نیز این دولت مجاهدین افغانستان بود که صلح بین طرفین تاجکستان را در کابل (پایتختی زیر آتش) به امضا رسانید.


- حمایت همیشه گی و پیوستة او از روزنامه نگاران ملی، هنرمندان و فرهنگیان در حدی بود که چندین نشریة مستقل به همت او تأسیس شد و باری هم هنگامی که از اهانت به یک نویسنده توسط یک تفنگدار، آگاه گردید شخصاً به انجمن شعرا و نویسنده گان رفته و فرد مسلح را توبیخ نمود. مرحوم اسحاق ننگیال شاعر مشهور و نویسندة نامدار پشتو، بار ها از این اقدام مسعود که در حمایت از او صورت گرفته بود، به نیکویی یاد نموده و می گفت این حرکت در باورش نمی گنجید که مسعود به خاطر یک نویسندة پشتون، یکی از سربازان مجاهدین را توبیخ کند.


… اما مسعود این سال ها را ناگزیری های روزگار و شرایط سیاسی – نظامی افغانستان، گاه در محدوده هایی قرار می داد که مخالفین با استفاده از آن و با استعمال دستگاه های تبلیغاتی، فرصت می یافتند تا تصویر مخدوشی از او را ترسیم کنند.


جنگ های اطراف کابل که اجزاب مختلف در آن درگیر بودند و عموماً از جانب بیگانه ها تمویل و تحریک می شد، بار ها مسعود را به عنوان وزیر دفاع، در موقعیت های دشوار قرار داد و با آن که او نمیخواست به جنگ بپیوندد، ولی ممکن نبود که در گوشه یی نشسته و افتادن زمام امور به دست مخالفینی را نظاره کند که از وابسته گی شان به سازمان های استخباراتی منطقه، بیشتر از هر کسی دیگر آگاه بود.


دولت ساختن و حکومت کردن در خط اول جنگ، امریست ناممکن؛ اما مسعود منحیث چهره یی که بیشترین مردم در ایجاد یک نظام معتدل به او دل بسته بودند، برای به ثمر نشاندنِ چنان اقدامی امیدوار بود. او ناگزیر بود به هر دو تقاضای زمان رسیده گی کند. از همین جاست که از مقاومت او در برابر حملات مخالفین به کابل و حمایت او از ایجاد یک نظام اسلامی، توجیهات نادرستی ارائه می گردد و مخالفینش بدون تحلیل اوضاع زمانی و مکانی به انتقاد از برخی عملکرد های او در این دوره می پردازند که بعداً به آن اشاره می شود.


طی سال های 1371 تا 1374 کوشش ها برای ایجاد یک حکومت با پایه های وسیع که مسعود نیز از چنان طرحی حمایت می کرد، به دلایل مختلف ذیل نتیجه نداد:


- بحران امنیت در کشور


- صادق نبودن کشور های همسایه در روابط شان با دولت مرکزی


- تعدد مراکز قدرت در کشور


- عدم علاقه مندی کشور های مهم و از جمله ایالات متحده به افغانستان


- بی باور بودن غرب نسبت به سران مجاهدین


- قدرت طلبی و بعضاً تمامیت خواهی احزاب مجاهدین


- عدم جدیت سازمان ملل در تطبیق طرح های آن سازمان


- مداخلات روشن و آشکار پاکستان در افغانستان


مسعود این دوره از عدم ایجاد یک حکومت با پایه های وسیع، شدیداً رنج می برد؛ اما او از امکاناتی برخوردار نبود که مشکلی با آن وسعت را حل کرده بتواند. او حتا در دوره یی که وزیر دفاع هم نبود، ناگزیر می شد تا برای دفاع از پایتخت نیرو هایش را بگمارد؛ زیرا روشن بود که افتادن کابل به دست مخالفان، افغانستان را به صوبه یی دیگر از پاکستان تبدیل می کرد.


در فرصتی که مخالفین، جنگ را برای رسیدن به هدف به عنوان یگانه وسیله برگزیده بودند، برای مسعود نیز چاره یی جز مقابله با آنان باقی نمی ماند و همانست که تنها در اطراف کابل طی چهار سال با بیش از 25 حملة شدید مقابله می کند.



--------------------------------------------------------------------------------




[1] اعلامیه های احمد شاه مسعود، نشریة مجاهد ثور 1371

Keine Kommentare: