Mittwoch, 21. März 2007

درمورد نوروز وآیین های نو روزی سخن های بسیاری گفته و شنیده ایم.




نوروز ماندگار

عصردولتشاهی


درمورد نوروز وآیین های نو روزی سخن های بسیاری گفته و شنیده ایم. اما گاهی آیا ازخود پرسیده ایم که چرا و چگونه، نوروز از هزاران مانعی که در درازای تاریخ در برابرش بوده است، گذشته و سرفرازانه و با تمام تمکین و شکوهش به ما میرسد؟

ازدید این قلم، نوروز مانند هرآیین فرهنگی و اجتماعی دیگر بربنیاد دسته یی از ارزش ها استوار است. به هر اندازه که ارزش ها بزرگ و همگانی باشند به همان اندازه آیین های استوار شده بربنیاد آنها میتوانند بزرگ و همگانی باشند.
حالا که سخن از ارزش های اجتماعی و فرهنگی به میان آمد، بهتر است یاد آورشویم که ارزش ها میتوانند مثبت باشند ویا منفی. از سوی دیگرلرزش ها مفاهیم نسبی اند. بدین معنی که ارزش ها از یک جامعه با جامعهء دیگر و ازیک زمان تا زمان دیگر تفاوت میکند اما برخی از ارزش ها اند که توانایی توافق با زمان ومکان های گونه گون را دارند. همین ارزش ها را میتوان ارزش های مثبت خواند که توانایی پایش را دارند. و این معادله از هرسو درست اند. یعنی ارزش مثبت میپاید و ارزشی که میپاید مثبت است.
یک دید دیگر به ارزش ها نشان میدهد که ارزش ها میتوانند شخصی باشند، یا اجتماعی. میتوانند ملی باشند یا جهانی. میتوانند درمحدودهء یک فرهنگ ویژه پذیرش داشته باشد ویا این که در سطح کل جهان انسانیت پذیرفتنی باشد.
واما نوروز ما برپایهء ارزش هایی استوار است که مرز های زمانی و مکانی را به آسانی درمینوردند. نوروز را به خاطر ریشه های تاریخی وفرهنگی اش در میان اقوام و سرزمین های به خصوصی نمیتوان صادر کرد، اما به خاطر ارزش های جهانی و انسانی یی که دران وجود دارد و چون در تعارض و تقابل به ارزش های دیگر نیز قرار نمیگیرد، میتواند بماند و به زندگی اش در طول روزگاران بیشمار ادامه دهد.
شاید بهترین توضیح برای مثبت بودن و جهانی بودن ارزش های نوروزی را در خوان هفت سین دریافت که درین مورد پسانتر صحبت خواهیم کرد اما پیش ازان باید گفت که همخوانی آیین نوروزی با طبیعت یکی از راز های دیگر ماندگاری آن است. تا گردش زمین و سیارات است و بهار می آورد، نوروز را هم خواهد آورد و تا انسان رابطه اش با طبیعت برقرار است، نوروز وجود دارد. به سخن دیگر نوروز با زمان همخوانی دارد و ازینرو زمان خود بخش ازین آیین است. اگر ارزش های دیگر با گذشت زمان کهنه میشوند، نوروز با آمدن هرسال نو، نو میشود و کهنگی نمیپذیرد.
خوان هفت سین:
درمورد خوان هفت سین سخن های زیادی وجود دارد. گفته میشود که خوان هفت سین باید از غذا هایی که با حرف «سین» آغاز شوند، ساخته شود. اما درعمل به مشکل میتوان هفت غذایی یافت که هم معنی و تفسیرمنطقی یی با نوروز و آغاز سال نو داشته باشد وهم با سین آغاز یابند. گاهی این غذا ها را شامل، سبزی، سمنک، سیب و سنجد، سمارق، سیر وسرکه گفته اند. گاهی هم آنرا هفت شین خوانده اند که شامل، شیر، شکر، شمع، شراب، شایه (تخم مرغ)، شهد و .... دانسته اند.
با اینهمه، باید گفته که سفرهء هفت سین در میان مردمان مختلف و اقوام مختلفی که این آیین را برگزار میکنند ازهمدیگر متفاوت اند. اما مهم اینست که باید آنچه روی سفرهء هفت سین گذاشته میشود باید پاکیزه و مقدس باشد. مهم نیست که نامش با کدام حرف آغاز میشود. واما شمار چیز هایی که روی سفره گذاشته میشود نیز باید یک شمارهء مقدس و پاکیزه با شد. حتا برگزیده شدن “هفت” نیز ریشه درتقدس خوان هفت سین دارد. چرا که هفت نه تنها در نزد ما بلکه نزد برخی دیگر از ملل جهان مقدس و پاکیزه شمرده میشود. مانند، هفت زمین، هفت آسمان، هفت اقلیم، هفت طبقهء دوزخ، هفت روز در هفته، هفت آیه در سورهء فاتحه....
بدین ترتیب پاکیزگی و تقدس است که درتعیین اجزای هفت سین ارزش دارد نه حرف نخستین نام آنها. همچنان ضروری نیست که همهء این اجزا خوردنی باشند. وازینرو میتوان اجزای هفت سین را شامل این ها دانست:
آب، که نشان حیات و تازه گی است.
سبزه: نشان رویش و زایش
تخم مرغ: نشان باروری و تداوم نسل
آیینه: نشان صفا و خلوص وراستی
کتاب مقدس: تبرک و ایمان
گندم: نشان فراوانی غذا و روزی
ماهی: نشان غذای پاک و حلال
شیرینی: نشان خوش گفتن و خوش زیستن.
چنانچه در بالا گفته آمد در کشور های مختلف خوان نوروزی میتواند متشکل از چیز های مختلف باشد. اما اصل هایی که در بالا ازان یاد شد، همیشه در نظر گرفته میشود. اگر همهء این اجزا روی خوان هفت سین و یا دریک زمان جمع نباشند درجریان آیین های نوروزی، ناگزیر به کار میروند و در نظر گرفته میشوند.
تخم های رنگ شده در روز نوروز و تخم جنگی، خوردن ماهی تازه و جلیبی، سمنک پختن، سبزی پختن درشب نوروز، خوردن میوه های ترشده و پختن سمنک همه و همه به یکدیگر وبا آیین های نوروزی ارتباط دارند.
رفتن به زیارت قبور، سبزه لگدکردن، آغاز کارهای دهقانی، راه اندازی ورزش های باستانی مانند پهلوانی و بزکشی، نهالشانی و سایر کار هایی که با نوروز می آیند همه همخوانی انسان با طبیعت را نشان میدهد. وقتی طبیعت دست به کار میشود تا کار رویش و تولید نعمات مادی برای بهروزی و بهزیستی زنده جان ها را آغاز کند، انسان نیز، به مثابهء بخش عاقل و اندیشه ورز طبیعت، خود را شریک این کاردسته جمعی میسازد. به گفتهء حضرت سعدی:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکار اند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
بدین ترتیب دیده میشود که نوروز برپایه ارزش های مثبت جهانی، طبیعی و انسانی استوار است و ازینرو پایا است. درطول تاریخ نوروز دشمنان زیادی داشته است. اما نوروز خود دشمن هیچکس، هیچ دینی و هیچ قومی نیست. نوروز عید قومی نیست. نوروز عید انسان هاست. ازهمینروست که نوروز مانند همزاد دیگرش، زبان فارسی وابسته به یک قوم نیست. درحوزه فرهنگی ما چه کرد، چه تاجک، چه فارسی چه افغان، چه ترک و چه گیلک، چه نورستانی و چه پشه یی، چه هزاره و چه ایماق همه وهمه نوروز را برگزار میکنند و گرامی اش میدارند.
آیین نوروز آیین دوستی است. آیین نوروز آیین انسانی است. آیین نوروز آیین طبیعی است. وچنین است که میماند و چنین است که خواهد ماند.

Keine Kommentare: